دختری به نام «چیهیرو» به همراه پدر و مادرش، در حال جابجایی به خانهی جدیدشان هستند. آنها برای رسیدن به آن، وارد میانبری میشوند ولی راه خود را گم میکنند. در انتهای همین راه، تونلی وجود دارد که به مرکز تفریحی ختم میشود. این مرکز به دلیل بحران اقتصادی، از کار افتاده و تبدیل به متروکه شده است. با وجود امتناع چهیرو از ادامهی مسیر، پدر و مادرش، وارد شهرک آنجا شده و بوی غذا آنها را به طرف خود میکشد. با اینکه صاحب مغازه آنجا نیست ولی هر دو شروع به غذا خوردن میکنند. چهیرو که مشغول گشت زدن هست، با پسری به نام «هاکو» آشنا میشود و از طرف او وادار به ترک آنجا میشود. چیهیرو که به شدت، ترسیده است، پیش پدر و مادر خود برمیگردد تا از آنجا بیرون بروند ولی میبیند که آنها به خوک تبدیل شدهاند. او تصمیم میگیرد راهی برای نجات والدین خود پیدا کند.
این انیمیشن، بیشتر حالت سمبولیک و نمادین دارد و پشت پردهی هر کاراکتر و همینطور هر حادثهای که در آن اتفاق میافتد، مفهومی نهفته است. شاید پیش خود فکر کنید که به دلیل عدم آشنایی با فرهنگ و اسطورههای ژاپنی، قادر به درک پیرنگ اصلی، نخواهید بود ولی نگران نباشید، تمامی نمادهایی که در انیمیشن وجود دارند، به خوبی توضیح داده میشوند و با دقت کردن به دیالوگها و خصوصا تصاویر، با همهی آنها آشنا شده و قادر خواهید بود به مفاهیم پشت پردهی آنها نیز، پی ببرید.
مرکز تفریحی که «چیهیرو» به همراه خانوادهاش وارد آنجا شده است، در طول روز کاملاً خلوت بوده و هیچ موجودی در آن دیده نمیشود. اما وقتی هوا تاریک میشود، انگار آنجا، جان دوبارهای گرفته و موجودات مختلف در آن رفت و آمد میکنند. در انتهای این شهرک، پُلی وجود دارد که به حمام بزرگی ختم میشود. برای رد شدن از آن پل، چهیرو باید نفس خود را حبس کند، چراکه انسان ها، حق ورود به آن قصر را ندارند. این پل، نماد عبور از دنیای واقعی(دنیای زندهها) به دنیای تخیلی یا ماورایی(دنیای مردگان) میباشد. علت حبس کردن نفس هم کاملا مشخص است. در اصطلاح عامیانه، به انسانی که نفس نمیکشد، میگویند، مُرده، و اولین علامتی که برای اطمینان از زنده بودن یک نفر، کنترل میشود، همین نفس کشیدن است.
در میان تمامی امکاناتی که مرکز تفریحی دارد، چیزی که بیشتر از همه، نظر مخاطب را به خود جلب میکند، وجود حمّام است. این حمام، بسیار بزرگ بوده و امکانات زیادی دارد و هر شب، میزبان مهمانهای(ارواح و خدایان) بسیاری است. ارواح، پس از ورود به آنجا، تمیز میشوند و پس از آن میتوانند به قلمرو خود برگردند. این حمام، محلی برای تمیز شدن و پاکیزگیست، اما این تمیزی فقط شامل جسم نمیشود(انسان نیز پس از استحمام، علاوه بر پاکیزه شدن بدن، احساس سَبکی و آرامش پیدا میکند). اما چرا ارواح و خدایان باید تمیز شوند؟ دنیای مادی، با وجود زیباییها و جذابیتهایی که در درونش دارد، میتواند باعث آلوده شدن نیز بشود. مثال بارز این مورد در این انیمیشن، خدای یکی از رودخانههاست که به دلیل فعالیتهای جامعه بشری آلوده شده است(البته مسالهی آلودگی محیط زیست در بسیاری از کارهای نویسنده و کارگردان انیمیشن، «میازاکی» به چشم میخورد). با زیاد شدن جمعیت انسانها و همینطور به علت بالا رفتن تولیدات کارخانهها، میزان تولید آلایندهها و ضایعات نیز، خیلی بیشتر از قبل شده و اگر راهکار مناسب برای دفع و بازیافت آنها در نظر گرفته نشود، باعث آلوده شدن رودخانهها، جنگلها و در کّل، محیط زیست میشوند و آنرا به محیطی کثیف و غیر قابل استفاده تبدیل میکنند.
در این انیمیشن، «چیهیرو» نماد روح پاک انسان(یا مفاهیمی که در فرهنگ ژاپن، ارزش بالایی دارند) میباشد. او به همه احترام میگذارد، بدون هیچ چشم داشتی به همه کمک میکند، زیادهخواه نبوده و به حق خود قانع است و قدردان کمک و لطف بقیه بوده و سعی میکند آن را جبران کند. او پس از امضای قرارداد، اسم خود را فراموش میکند. البته این اتفاق، فقط برای او نیافتاده و پسری به نام «هاکو» نیز، اسم واقعی خود را فراموش کرده است. اسم، در واقع به معنای هویّت و شناسهی هر انسان میباشد. مفهومی که هر اسم دارد، بیانگر خصوصیتها و شخصیت فرد بوده و به صورت غیر مستقیم، تأثیر خود را در شکلگیری آنها میگذارد(البته امروزه این موضوع، بسیار کمرنگ تر از گذشته شده است و نامهای مختلف، بدون در نظر گرفتن مفهوم آنها، انتخاب میشوند). برای مثال، چیهیرو(Chihiro) به معنی فهم و درک بسیار عمیق(هزاران درک) و هاکو(Haku) به معنای سفید بوده و از اول تا پایان انیمیشن، میتوانید ارتباط بین اسم و عملکرد آنها را مشاهده کنید. در این انیمیشن، عامل تسلط قدرتهای شرور بر انسان، فراموش کردن اسم و در واقع، از دست رفتن هویت هر فرد معرفی میشود و از این نقطه، همیشه برای کنترل و وادار کردن آنها برای انجام کارهای مختلف استفاده میشود. هاکو، اسم واقعی خود را به یاد نمیآورد و برای چیهیرو نیز، از طرف «یوبابا»(رئیس حمام و نماد پلیدی در انیمیشن) اسم «سِن»(Sen) انتخاب میشود که به معنی هزاران میباشد. توجه داشته باشید که اسمهای جایگزین، از نظر ظاهر و یا مفهوم، بسیار شبیه به اسمهای اصلی انتخاب شدهاند ولی دربرگیرندهی قسمتی از آن هستند.
طراحی کاراکترهای این انیمیشن نیز در نوع خود، بسیار جالب و خلاقانه میباشد و بسیاری از مفاهیم و اِلمانهای کشور ژاپن را در خود جای داده است. البته شاید بعضی از آنها، آشنا به نظر برسند و تشابهی بین آنها و شخصیتهای کارهای قبلی این کارگردان، وجود داشته باشد. برای مثال کارگران سیاهی که در اتاق بخار، وظیفه حمل زغالسنگها را دارند را در انیمیشن همسایهی من توتورو(My Neighbor Totoro) دیدهاید. مسئول همان اتاق که «کاماجی» بوده و شبیه عنکبوت میباشد، در انیمیشن قلعهای در آسمان(Castle in the Sky)، مسئول موتورخانهی هواپیمای راهزنها بوده(این کاراکتر شبیه دکتر اِگمن از سری بازیهای سونیک نیز هست) و سر ژنرال «موئورو» در همین انیمیشن، برای طراحی سه محافظ قصر یوبابا(سرهای سبز رنگ) استفاده شده است. الهام گرفتن از حیواناتی مثل قورباغه، خوک و کلاغ، و همینطور تُربچه، باعث به وجود آمدن کاراکترهایی شده است که علاوه بر ظاهر عجیب و در عین حال جالب، نشان دهندهی صفات و شخصیتهای آنها نیز میباشند. طراحی محیط نیز بسیار چشمنواز بوده و ترکیب رنگهای استفاده شده در آن، زیبایی خاصی به تمامی تصاویر داده است. علاوه بر موارد اشاره شده در بالا، کارگردان هایائو میازاکی(Hayao Miyazaki)، خصلتهای دیگری مانند طمع، شرارت، عشق، دوستی و خلوص نیت را به خوبی در این انیمیشن به تصویر کشیده و با استفاده از اِلمانهای فانتزی و طنز در روایت، باعث میشود لحظات متفاوت و به یاد ماندنی را تجربه کنید.
در پایان باید اضافه کنم، به نظر من این نوع انیمیشن(2D) در مقایسه با انیمیشنهای سه بعدی(3D) با گذشت زمان، کهنه نمیشوند و بافتها و جزئیات، کیفیت خود را از دست نمیدهند. این موضوع علاوه بر نوع تکنیک به کار رفته، به طراحی آن نیز مربوط میشود چراکه در طراحی انیمیشنهای دو بعدی، به جنبههای هنری، اهمیت بیشتری داده میشود. شما انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله را که در سال 1937 ساخته شده، هنوز هم میتوانید بدون هیچ مسألهای تماشا کنید ولی کافیست نگاهی به انیمیشن زیبای Toy Story 1 بیاندازید تا منظورم را کامل متوجه شوید.
علیرضا صفرزاده
امتیاز: 87